شازاده کوچولوی مامی و ددی

کوچولوی استقلالی مامی و ددی

امروز بازی پرسپلیس و استقلال بود. ددی دوست داره که تو استقلالی بشی و من مثل همیشه کری خوندم که تو مثل مامی پرسپلیسی میشی. اما عزیزم تو استقلالی شو که ددی هم خوشحال بشه. اونقت من با دوتاتون کری می خونم ، تازه بیشتر هم حال میده.   یه بوس گنده ...
27 دی 1392

پاتیناژ روی یخ

عزیزم دیروز کلی به تو، دید و مامی خوش گذشت. کلی برف باریده و هوا سرد شده. مثل هر سال آب دریاچه گاوازنگ یخ زده و همه از کوچیک و بزرگ مشغول سر خوردن روی دریاچه شدن. ما هم رفتیم. ددی با یه تیکه نایلون تو کابینتی برامون سرسره درست کرد، نشستم روش و ددی سرمون داد. کلی خوش گذشتو کلی جیغ زدم. مطمئنم که به تو هم خیلی خوش گذشته. راستی امروز یک باراحساست کردم. می دونم خیلی زوده و به قول ددی هنوز روح نداری اما وقتی ددی موقع رانندگی یه ترمز وحشتناک کرد و ترسیدم احساس کردم کخ تو هم ترسیدی و شکمم درد گرفت، انگار که تو هم ترسیده بودی عزیزم. نمی دونم باورت میشه یا نه اما وقتی ددی دستشو گذاشت روی شکمم آروم شدی گلم و دو تامونم حالمون خوب شد. می بینی ددی چ...
26 دی 1392

تست مجدد

نتونستیم صبر کنیم و دوباره تست رو تکرار کردیم. ایندفعه ددی گفت که می خواد خودش تست کنه و نتیجه رو ببینه. اگه بدونی چقدر استرس داشتم که نکنه نشه ... نشسته بودم جلوی در ورودی کنار بخاری و با کلی استرس منتظر ددی بودم که نتیجه رو بگه. وااااااااااااااااااااااای بازم مثبت بود.  تو دلم داد زدم وای خدااااااااااااااااا مررررررررسییییییییییییییی به مامان جون گفتم، شوکه شده بود و باورش نمیشد اخه من هیچوقت در مورد اینکه تو رو می خوام بابهاش صحبت نکرده بودم و انتظارش رو نداشت. اما کلی هم خوشحال شد که قراره مامان بزرگ بشه ...  ...
18 دی 1392

به دنیای مامی و ددی خوش اومدی نینی یکی یدونه من

به دنیای مامی و ددی خوش اومدی نینی یکی یدونه من امروز اولین روزیه که فهمیدم که قراره مامان بشم ، مامان تو نینی نازم. وقتی دو تا خط مثبت رو روی بیبی چک دیدم، دو تا خطی که یک سال منتظرشون بود، با ذوق داد زدم و ب ددی گفتم که مثبته، مثبته ... چقدر خوشحال شدیم، بالاخره تو اومدی. ددی باورش نمیشد، کلی خوشحال شد اخه اونم خیلی منتظرت بود. می دونی عزیزم ما نذر کرده بودیم که اگه تو بیای بریم مشهد و من یکی ، دو هفته پیش خواب دیدم که با ممان جون نشستیم توی صندلی هواپیما و داریم میریم مشهد. تا از خوب بیدار شدم به ددی گفتم که اما رضا مژده داده و نینیمون داره میاد. خوابم درست بود و تو اومدی گلم، تازه مژده اومدن تو عزیزم رو امام رضا بهم داد و ...
17 دی 1392
1